بلاگچهره های ماندگار

مصاحبه با کوین روچ، معمار آمریکایی

کوین روچ که بود؟

کوین روچ ، معمار معروف آمریکایی در یکم ماه مارس سال ۲۰۱۹ میلادی در سن ۹۶ سالگی درگذشت. وی در سال ۱۹۲۲ در شهر دوبلین واقع در ایرلند به دنیا آمد و تحصیلات خود را در کالج دانشگاه دوبلین تا سال ۱۹۴۵ و در موسسه تکنولوژی ایلینویز آمریکا تا سال ۱۹۴۸ میلادی ادامه داد.

در سال ۱۹۶۶ میلادی این معمار کمپانی کوین روچ، جان دینکلو و شرکا را تاسیس کرد. کوین روچ در طول زندگی‌اش بیش از ۲۰۰ ساختمان؛ شامل سالن کنفرانس مرکزی دوبلین در سال ۲۰۱۰، برج لافایت در واشنگتن دی‌سی در سال ۲۰۰۹، شعبه منتهتن شرکت J.P. Morgan در سال ۱۹۹۲، باغ وحش پارک مرکزی منهتن در سال ۱۹۸۸، ساختمان شوالیه‌های کلمبوس در سال ۱۹۶۹، تشکیلات فورد در منتهتن در سال ۱۹۶۸ و موزه اوکلند کالیفرنیا در سال ۱۹۶۶ را طراحی کرد.
کوین روچ در سال ۱۹۸۲ به عنوان چهارمین برنده جایز پریتزکر و در سال ۱۹۹۳ نیز موفق به تصاحب مدال طلای AIA گردید. در ادامه مصاحبه وی با یکی از مجلات معماری را که در سال ۲۰۱۱ انجام شده است را خواهید خواند.

 

اثر هنری کوین روچ
سالن کنفرانس ملی دوبلین- کوین روچ

بخش اول مصاحبه: آشنایی و دوران نوجوانی و جوانی کوین روچ

خبرنگار: اسم شما به روش‌های مختلف تلفظ می‌شود. برخی می‌گویند روش و برخی شما را روچ صدا می‌زنند؛ اما شما اکنون اسم کوچک و نام خانوادگی خودتان را به صورت واضح اعلام کردید که روچ درست است.
کوین روچ:  بله، من ایرلندی هستم و وقتی که نورمن‌ها ایرلند را اشغال کردند به این اسم روش می‌گفتند؛ به همین دلیل گاهی اوقات که در فرانسه کار می‌کردم مرا با روش می‌شناختند؛ اما نام من روچ است.
خبرنگار: پدر شما اولین مشتریتان بود درست است؟
کوین روچ: بله او با دامداران کار می‌کرد. بیش از ۵۰۰ دامدار برای او شیر میاوردند تا موادی مانند پنیر یا کره تولید کند. به همین دلیل پروژه‌های ساخت و ساز زیادی داشت و در ابتدای کارم او از من خواست که ساخت چند تا از آن‌ها از جمله انبار ذخیره کره را بر عهده بگیرم.
من در جنوب ایرلند بزرگ شدم و در آن شهر کوچک هیچکس چیزی در مورد یک معمار و یا کاری معمارها انجام می‌دهند نشنیده بود. آن‌ها می‌دانستند که مهندس کیست؛ اما در مورد معمار چیزی نمی‌دانستند و ایده طراحی ساختمان‌ها برای آن‌ها عجیب و غریب بود. بعد از اینکه به مدرسه شبانه رفتم شروع به خواندن کتاب‌های کتابخانه کردم تا اینکه به کتابی به اسم هفت چراغ معماری  از جان راسکین برخوردم. این کتاب باعث شروع علاقه من به معماری شد.
روزی تصمیم گرفتم که در ساعات درسی یک کلیسا طراحی کنم. پلن یک کلیسا به شکل صلیب را درست کردم. در ابتدا فکر کردم که فوق‌العاده است و آن را به دوستم نشان دادم. او به من گفت: آره احمق، نمیدونی که تمام کلیساها به شکل صلیبن؟ (خنده)

 

اثر هنری کوین روچ

کمپانی cummins در کلمبوس- کوین روچ

خبرنگار: عجب کشفی!
کوین روچ: بعد از آن یک پروژه دیگر گرفتم. یک محصول جانبی در تولید پنیر با نام وی وجود دارد. این محصول معمولا دور ریخته می‌شود؛ ولی پدرم تصمیم گرفت که آن را به خوک‌ها بدهد. پدرم از من خواست که یک محل نگهداری خوک برای صدها خوک طراحی کنم؛ زیرا ۱۷ ساله بودم و تمام تابستان هیچ کاری انجام نمی‌دادم. طراحی من بسیار ساده و ابتدایی  و بر منبای نحوه چرخش و غذا خوردن خوک‌ها بود.
بعد از این کار ساخت و ساز را شروع کردیم و در حال ساخت یک دیوار سیمانی بودیم. من مدام به کارگرها میگفتم که دیوار را بالاتر و بالاتر ببرند تا اینکه آنقدر بالا رفت که خراب شد. این یک درس دیگر بود که یاد گرفتم. (خنده)

بخش دوم مصاحبه:تحصیلات تکمیلی کوین روچ

خبرنگار: بعد از اینکه از کالج دانشگاه دوبلین در سال ۱۹۴۵ فارغ‌التحصیل شدید در دوبلین و بعدا در لندن با معمار مدرنیست، آقای مکسول فرای، کار کردید. در سال ۱۹۴۸ شما برای تحصیلات تکمیلی به دانشگاه هاروارد، ییل و موسسه تکنولوژی ایلینویز درخواست فرستادید که هر سه نیز مورد قبول واقع شد. چه چیزی باعث شد که ایلینویز و مطالعه زیر نظر Mies van der Rohe را به تحصیل در هاروارد و در کنار Gropius، در ابتدا همکار مکسول فرای بود را ترجیح دهید؟
کوین روچ: من واقعا دلم میخواست که با Mies کار کنم. در طول جنگ ارتباطات بین کشورهای مختلف بسیار سخت شده بود و من کارهای Mies را ندیده بودم. فقط در مجله “بررسی معماری”  در مورد او خوانده بودم و تشخیص دادم که مردیست که می‌داند می‌خواهد چه کار کند. من این احساس را داشتم که انگلیسی‌ها نمی‌دانند که چه کار می‌کنند. مکسول همیشه اینگونه بود که: هی باحال نیست که این کارو کنیم یا نه اون کارو کنیم؟
خبرنگار: پس شما فکر میکردین که انگلیسی‌ گیج کننده است؟
کوین روچ: معماری همش در مورد سرگرمی نیست و به نظر من کاری بسیار جدی است و در نظر من Mies در کارش بسیار جدی بود؛ به همین دلیل بسیار مشتاق به دیدن اون بودم. واقعا مطمئن نیستم که چرا من را قبول کردند؛ ولی بهرحال این اتفاق افتاد. یک کلاس کوچک با دوازده دانشجو آنجا بود. تقریبا همه از کشورهای مختلف آمده بودند و بسیار جالب بود. Mies در کلاس با خیال راحت مینشست و با سیگار بلندش بر لب میگفت: ” این تنها راه انجام دادنش است و هیچ راهی جز این نیست” او در مورد این نظر خود بسیار جدی روشن بود. این تفکر ریشه در کلاسیسم داشت و من کاملا آن را میفهمیدم؛ زیرا در یک محیط معماری کلاسیک تمرین کرده بودم و روش او به نوع خودش کلاسیک بود.

 

اثر هنری کوین روچشعبه مادرید بانک سانتاندر- کوین روچ

خبرنگار: چطور؟
کوین روچ: کار او هیچ کاری به مردم نداشت. تفکر معماری کلاسیک نیز به مردم ربط نداشت. کار او فقط هندسه خالص بود درست مثل مدرسه باهوهاوس آلمان. معماری کلاسیک در مورد ایجاد حس ارتباط بیشتر و یا بهتر کردن زندگی یک شخص نیست.

خبرنگار: در جایی خواندم که چطور جرئت کردید و در کلاس Mies از یک سقف گلدانی برای طراحی خود استفاده کردید. Mies حتما از این کار خوشش نیامده بود.
کوین روچ: خوب من آن کار را به عنوان نوعی شورش انجام دادم و Mies نگاهی به آن انداخت و با لهجه غلیظ آلمانی گفت: ” خوب تو اینکارو میتونی بکنی؛ ولی من اینکارو نمیکنم، میدونی که!”
خبرنگار: عادت نداشت که مسائل را به طور کامل توضیح بدهد.
کوین روچ: نه ولی او فوق‌العاده بود. من هنوز هم او را تحسین می‌کنم. Mies واقعا شفافیت را به معماری آورد و راه و روش معماری را از حالت قبلش تغییر داد. معماری او پاسخی به دیدگاه مکانیکی و ساختاری او بود. من شش ماه در کنار او بودم و این مقدار برای من کافی بود.

خبرنگار: و مهم‌ترین و اصلی‌ترین درسی که از Mies گرفتید چه بود؟
کوین روچ: خوب کاری که اون کرد آغاز خوبی بود؛ اما داستان هنوز به پایان نرسیده است. ما هنوز زندگی می‌کنیم و معمار‌ها وظیفه سنگینی دارند که دنیا را به محلی برای زندگی مردم در کنار هم با آرامش تبدیل کنند.

 

اثر هنری کوین روچ

 مرکز تحقیقات تکنولوژی lucent- کوین روچ

بخش سوم مصاحبه: دوران کاری کوین روچ

خبرنگار: شما هیچ وقت به مدرسه بازنگشتید بعد از اینکه Mies…
کوین روچ: نه من مستقیم به سرکار رفتم. من به سمت نیویورک حرکت کردم؛ زیرا میخواستم روی ساختمان سازمان ملل در Harrison & Abramovitz کار کنم. من در آنجا فقط در کشیدن و نقاشی طراحی‌ها کمک می‌کردم و آن‌ها نیز به من اجازه این‌ کار را می‌دادند.
خبرنگار: بعد یک تقریبا یک دهه را در دفتر میشیگان  Eero Saarinen گذراندید و در سال ۱۹۵۴ تبدیل به معاون او در زمینه طراحی شدید و در بسیاری از پروژه‌ها تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۱ به او کمک کردید. او تاثیرگذارترین منبع الهام‌بخش شما بود؟
کوین روچ: قطعا همین طور بود! دهه ۱۹۵۰ سال‌های هیجان‌انگیری بود. در آن زمان دیترویت در زمینه ساخت‌وساز ا میشیگان و نیویورک بسیار فعال‌تر بود و این به دلیل صنعت اتوموبیل‌‌سازی بود. ما در حال کار بر روی ساختمان فنی جنرال موتورز بودیم که در آن زمان بزرگترین پروژه کل کشور بود. طراحی آن بر پایه فلسفه Mies صورت گرفت و بسیار با دقت انجام می‌شد. سالن اجتماعات دانشگاه MIT نیز پروژه هیجان‌انگیز دیگری بود که باید طراحی می‌کردیم.
مهم‌ترین چیزی که از Eero یاد گرفتم این بود که بسیار به متدها اهمیت بدهم. بسیار سوال بپرسم و تحقیقات زیادی انجام دهم و با تکرار و ممارست در این کار ناگهان ایده اولیه خودش می‌آید؛ ولی نیاز به تحقیق زیادی دارد.

 

اثر هنری کوین روچ شعبه شوالیه‌های کلبموس- کوین روچ

 

خبرنگار: یعنی می‌گویید که اگر تحقیق و مطالعه زیادی نمی‌کرد ایده هیچ‌وقت به ذهنش نمی‌آمد؟ تا به حال نشده بود که همینجوری ناگهانی ایده به ذهنش بیاید؟
کوین روچ: خیلی کم این اتفاق می‌افتاد.
خبرنگار: در مورد TWA چه؟ به نظر می‌رسد در این مورد ایده اول آمده است.
کوین روچ: بله این یکی از مثال‌هایی است که به عنوان استثنا به کار برده می‌شود. پیست یخ دانشگاه ییل نیز به همین صورت طراحی شد؛ ولی حتی این کار نیز نیازمند تحقیق زیادی قبل از آمدن ایده بود. او نظم خاصی داشت و تمام وجوه کار را در نظر می‌گرفت.
از نظر من طراحی و دیزاین یک فرم درست مانند ساخت موسیقی است… شما ساعت‌ها به موسیقی فکر کرده و روی آن کار می‌کنید و ناگهان آن چیزی که شما می‌خواهید ساخته می‌شود. بعد از آن همه چیز سر جای خودش است. در طراحی نیز به همین صورت است. شما روی فرم کار می‌کنید و در ابتدا هیچ‌چیز جور در نمی‌آید؛ ولی ناگهان ایده اصلی به سراغ شما آمده و همه چیز با دقت و نظم پیش می‌رود.
خبرنگار: در سال ۱۹۶۶ در پی تکمیل کارهای Eero شما و جان دینکلو نام شرکت را به کوین روچ، جان دینکلو و شرکا تغییر دادید. در مورد این تغییرات در شرکت توضیحاتی میدید؟
کوین روچ: در آن زمان ما تمام پروژه‌های ناقص Eero را به اتمام رسانده بودیم و در حال کار بر روی پروژه‌های جدید همچون موزه هنر اوکلند و موسسه فورد بودیم. ما فکر کردیم که برای ادامه کار باید یک کار جدید بکنیم، در غیر این صورت شرکت شکست میخورد و نمی‌توانستیم کاری را که شروع کرده بودیم به اتمام برسانیم. در ان زمان شرکت به طور کلی تغییر پیدا کرده بود. بعد از اتمام آخرین پروژه که مرمت و گسترش یادبود جفرسون در سنت لوییس ایالت میزوری جان دینکلو مسوول ساخت و ساز و من هم طراح ارشد بودم.

 

اثر هنری کوین روچ

شعبه کمپانی Bouyagues SA در پاریس- کوین روچ

 

خبرنگار: شما ساختمان‌ها را به عنوان نمادی از محیط زیست خودمان می‌دانید؟ محیط بزرگتری که همه ما در آن زندگی می‌کنیم. یا مانند ایده Eero ساختمان‌ها را به عنوان اشیای زیبا و زینتی می‌دانید؟
کوین روچ: خوب نظر من روی هردوست. شما نمی‌توانید ساختمان‌ها را به عنوان اشیای زیبا و زینتی نبینید؛ چون واقعا ماهیت آن‌ها همین است؛ اما این همه ماجرا نیست، شما باید دیدگاه جامعه را نیز مورد بررسی قرار دهید. یک چیزی باید ساخته شود و شما به عنوان معمار هم یک هنرمند هستید و هم یک خدمت اجتماعی را انجام می‌دهید.

 

منبع: www.archdaily.com

به این مطلب امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا