طراحی شهری تهران
طراحی شهری تهران
پروفسور سایمون بل، پژوهشگر حوزه شهری و استاد دانشگاه ادینبورگ انگلستان، تور یکروزه ای در تهران داشت. “او تهران را دید”. متن زیر گزارش برخی از مشاهدات یک روزه اوست که در سایت اربنیتی بازنشر شده است:
فضاهایی را دیدم که معلوم نبود برای فرودگاه است، یا تهران!
در اتحادیه اروپا قانونی تصویب شده است به نام “کمربند سبز”. این کمربند برای شهر دو فایده بزرگ دارد، یکی اینکه محدوده و مرز شهر را مشخص می کند و اجازه بزرگ شدن بیش از حد را نمی دهد و دوم اینکه با ایجاد نوار سبز، کمک بزرگی به محیط زیست شهری می کند و الزاما باید شهر به سمت درون رشد کند، این یک قانون کلی برای قاره اروپا است. اما وقتی من از فرودگاه امام به سمت شهر تهران حرکت کردم فضاهایی را دیدم که معلوم نبود برای فرودگاه است، یا تهران!!! و اصلا مربوط به کدام شهر است؟! و کاملا مشخص بود که محیط اصلا تحت کنترل نیست و مدیر ندارد و بزرگ ترین عیب این بود که اصلا معلوم نبود که شهر کجا تمام می شود و اصلا مرزی وجود ندارد.
۱۷ مدل کفپوش متفاوت در یک خیابان!
وحدت، یک اصل مهم در طراحی شهری است ولی اصلا در شهر تهران چنین چیزی مشاهده نمی شود. من در یکی از خیابان های اصلی شهر (انقلاب – آزادی)، تعداد کفپوش ها را شمردم و به عدد ۱۷ رسیدم، همین جا دیگر از ادامه شمارش خسته شدم و دیگر ادامه ندادم. شما با اینکار هزینه نگهداری را بالا می برید و در هنگام تعویض، گاهی اوقات خسته می شوید و سریع پیاده رو را آسفالت می کنید. در مرکز شهر ادینبورگ فقط یک مدل کفپوش برای تمامی پیاده رو ها استفاده شده است. نکته دیگر اینکه، سنگفرش های پیاده رو ها باید در مقابل بارش برف و باران طوری عمل کند که آب، یا جذب شود و یا به سمت پوشش گیاهی هدایت شود. اما متاسفانه من این تکنولوژی را در شهر تهران ندیدم و سیستم موجود در مواقع بارانی موجب آب گرفتگی معابر و خیابان ها می شود.
شما فقط در خیابان راه می روید؟!
متاسفم که این را می گویم ولی دلم برای سالمندانتان سوخت.
نکته دیگر اینکه شما مبلمان شهری دارید ولی مبلمان شهری که اصولی باشد و به افراد سرویس بدهد اصلا در شهر تهران وجود ندارد. من حدود ۳ ساعت در شهر تهران پیاده روی کردم اما اصلا مبلمان شهری برای نشستن پیدا نکردم، افراد سالمند در این قضیه اصولا حذف می شوند، چون فضایی برای استفاده آن ها با توجه به ویژگی هایی که این قشر از جامعه دارد اصلا وجود ندارد.
تهران، شهر ماشین سوارها.
اولین چیزی که در تهران برای من جلب توجه کرد این بود که بیشترین چیزی که در خیابان دیده می شود، ماشین است، ناخودآگاه وقتی ماشین هست، آلودگی صوتی هم هست و در کنارش آلودگی هوا نیز وجود دارد. این ها علاوه بر زشت کردن تصویر شهر، تأثیرات بسیار بدی در روحیات شهروندان دارد.
درست است که همه شهرها باید خیابان های اصلی داشته باشد و ماشین ها در آن تردد کنند، اما این دلیل نمی شود که تمام خیابان های ما بشود ماشین رو، باید یک سری از خیابان ها به عابر پیاده سرویس بدهد و این می تواند به صورت یک پیاده رو تمام عیار باشد و یا یک خیابانی که فقط حمل و نقل عمومی در آن انجام شود. و این موضوع اصلا در شهر تهران وجود ندارد. در کل شهر تهران، تنها مکانی که در آن تا حدودی به افراد پیاده توجه شده است خیابان پانزده خرداد است.
معلولین در تهران باید در پرش از روی موانع تخصص پیدا کنند!
من ساکن شهر ادینبورگ هستم، در این شهر دسترسی به فضای باز برای تمامی افراد از جمله سالمندان و معلولان کاملا امکان پذیر است و جزئیات به دقت بررسی شده است. موتورسوارها و رانندگان اتومبیل ها به هیچ وجه وارد پیاده رو نمی شوند و تمامی پیاده روها دارای یک رمپ مخصوص جهت عبور معلولان است، ولی من در کمال تعجب دیدم که در شهر تهران در ابتدای بسیاری از پیاده روها موانعی کار گذاشته شده تا موتورسوارها و ماشین ها امکان ورود نداشته باشند. هر چقدر فکر کردم که معلولان چطور از این موانع عبور می کنند به نتیجه نرسیدم. همچنین در پیاده رو ها سنگفرش هایی تعبیه شده است برای هدایت نابینایان، ولی به هیچ وجه اصول اجرایی بین المللی در آن به کار نرفته است.
روشنایی، فقط برای تصادف نکردن ماشین ها.
یکی از موارد زیبایی شناسی در حوزه طراحی شهری ، روشنایی است. اما در شهر تهران، روشنایی فقط برای این است که ماشین ها با هم تصادف نکنند. همه روشنایی برای خیابان هاست و هیچ روشنایی برای پیاده روها و درختان موجود در پیاده روها و عناصر طبیعی وجود ندارد. این موضوع بسیار خطرناک است.
اماکن تاریخی تهران، فریز شده و متروک است.