سبک معماری ساختارشکن (deconstruction)
سبک معماری ساختارشکن (deconstruction)
اختصاصی ساختمان آنلاین: دی کانستراکشن در فارسی به ساختارزدایی، شالوده شکنی، واسازی، بنیانفکنی، ساختارشکنی و بن فکنی ترجمه شده است. شاید این فراوانی اسامی به دلیل آن است که دیکانستراکشن یک نگرش چند وجهی و چندمعنایی دارد.
مبانی دی کانستراکشن مستقیما از فلسفه دی کانستراکشن استخراج شده است. مکتب دی کانستراکشن توسط ژاک دریدا، فیلسوف معاصر فرانسوی، پایهگذاری شد. دریدا با ساختارگراها مخالف بود و براساس اعتقاد وی، وقتی ما به دنبال ساختارها هستیم، از متغیرها غافل میمانیم.
فرهنگ و شیوههای قومی هر لحظه تغییر میکند. پس روش ساختارگراها نمیتواند صحیح باشد. به طور کلی، دی کانستراکشن نوعی وارسی یک متن و استخراج تفسیرهای آشکار و پنهان از بطن آن متن است. این تفسیرها و تاویل ها میتواند با یکدیگر و حتی با منظور و نظر پدید آورنده متن متناقض و متفاوت باشد. لذا در بینش دی کانستراکشن، آنچه که خواننده برداشت میکند، واجد اهمیت است. بنابراین، به تعداد خواننده، برداشتها و استنباط های گوناگون و متفاوت وجود دارد. در واقع، خواننده، معنی و منظور متن را مشخص میکند نه نویسنده. ساختاری ثابت در متن و یا تفسیری واحد از آن وجود ندارد. ارتباط بین علت و معلول و رابطه بین متن و تفسیر شناور و لغزان است.
شخصی که این مباحث فلسفی را وارد عرصه معماری نمود، پیتر آیزنمن، معمار معاصر آمریکایی است. آیزنمن نه تنها با مقالات و سخنرانیهای خود، بلکه با فضاها، کالبدها و محوطهسازیهای متعددی که ساخته، فلسفه دی کانستراکشن را به صورت یکی از مباحث اصلی معماری در طی دهه هشتاد میلادی درآورد. آیزنمن در مقالهای به نام «مرز میانی»، هم فلسفه مدرن و هم معماری مدرن را به باد انتقاد گرفت. از نظر وی، معماری مدرن بر اساس علم و فلسفه قرن نوزده بنا شده است. به عقیده آیزنمن، بحث ارزشی هگل در مورد تز، آنتی تز و سنتز، دیگر در جهان امروز کاربرد ندارد. فیلسوفان پست مدرن مانند نیچه، فروید، هایدگر و دریدا رابطه ما را با جهان هستی عوض کردهاند.
آیزنمن معتقد است که مدرنیست ها مدعی هستند که مدینه فاضله را باید در آینده جست و جو کرد. پست مدرنیست ها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند ولی معماری امروز باید این مدینه فاضله را در شرایط امروز پیدا کند. در این مورد وی از واژه Presentness به معنای اکنونیت استفاده کرده و معتقد است که معماری در هر زمان و مکان باید اکنونیت داشته باشد و متعلق به زمان و مکان حاضر باشد.
برای رسیدن به شرایط فوق، باید قوانین گذشته معماری را برهم زد و از آنجایی که این قوانین قراردادی هستند نه طبیعی، لذا برهم زدن آنها ممکن است. حقایق و نمادهای گذشته باید شکافته شود (دی کانستراکت شوند) و مفاهیم جدید، مطابق با شرایط امروز از دل آنها استخراج شود.
پیتر آیزنمن بر این باور است که در زندگی امروز ما، دوگانگی هایی مانند وضوح و ابهام، ثبات و بی ثباتی، زشتی و زیبایی، سودمندی و عدم سودمندی، صداقت و فریب، پایداری و تزلزل، صراحت و ایهام وجود دارد. نمی توان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد، بلکه این تقابل ها و دوگانگی ها باید در ساحت معماری به عنوان تجلی گاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شود. در گذشته و همچنین در معماری مدرن و پست مدرن آنچه که حضور داشته، تقارن، تناسب، وضوح، ثبات، مفید بودن و سودمندی بوده است. در این تقابل های دوتایی، همواره یکی بر دیگری ارجحیت داشته است اما آنچه که مورد غفلت قرار گرفته و غایب بوده، عدم تقارن، عدم وضوح، ابهام، ایهام است که منعکس کننده شرایط ذهنی و زیستی امروز ماست و آنچه که در معماری امروز ما مورد غفلت قرار گرفته، در واقع، بخشی از زندگی ماست.
در معماری دی کانستراکشن سعی بر این است که برنامه و مشخصات طرح، مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گیرد. همچنین خود سایت و شرایط فیزیکی و تاریخی آن و محیط اجتماعی و فرهنگیای که سایت در آن قرار گرفته نیز مورد بازبینی موشکافانه قرار گیرد. در مرحله بعد، تفسیرها و تاویلهای مختلفی از این مجموعه مطرح میشود. در نهایت کالبد معماری به صورتی طراحی میشود که در عین برآورده کردن خواسته های عملکردی پروژه، تناقضها و تمایزهای بین موضوعات اشاره شده در فوق و تفسیرهای مختلفی از آن ارائه شود. لذا شکل کالبدی به صورت یک مجموعه چندمعنایی، ابهام انگیز، متناقض و متزلزل ارائه میشود که خود طرح زمینه را برای تفسیر و تاویل آماده میکند.
به گزارش ساختمان آنلاین: آیزنمن در مقاله «مرز میانی» از واژه (Catachresis) استفاده کرده که به معنای دو پهلو یا ایهام است. دو پهلو، مرز میانی است. در دوپهلو یا ایهام، ارجحیتی وجود ندارد. هم این است و هم آن. نه این است و نه آن. آیزنمن در این مقاله مینویسد: «دو پهلو حقیقت را میشکافد و این امکان را میدهد که ببینیم، حقیقت چه چیزی را سرکوب کرده است.»
یکی از اولین و شاخص ترین ساختمان های سبک دیکانستراکشن، مرکز هنرهای بصری وکسنر (۱۹۸۹ – ۱۹۸۲) در شهر کلمبوس آمریکا است. در مسابقه ای که در سال ۱۹۸۲ برای طراحی این ساختمان صورت گرفت، معماران معروفی از جمله مایکل گریوز، سزار پلی، آرتور اریکسون و پیتر آیزنمن شرکت کردند.
سایت این ساختمان در قسمت ورودی اصلی دانشگاه ایالتی اهایو در سمت شرق دانشگاه قرار دارد. عملکرد بنا، نمایش آثار هنرمندان و دانشجویان دانشگاه در آن است. هر یک از این معماران ساختمان خود را بین دروازه ورودی و ساختمانهای موجود در سایت قرار دادند. ولی در کمال تعجب، ساختمان طراحی شده توسط آیزنمن به گونهای بود که فضای باریک بین دو ساختمان موجود در سایت را شکافته و در بین آن دو قرار گرفته بود و تعجب بیشتر آن که طرح وی به عنوان برنده اول اعلام شد. از آن زمان سبکی در معماری به نام دی کانستراکشن در مجامع بینالمللی مطرح و مورد توجه قرار گرفت.
آیزنمن در تبیین طرح خود عنوان کرد که این نقطه محل ملاقات دو قشر نسبتا متفاوت است. یکی دانشجویان و هنرمندان دانشگاه که کارهای خود را در این ساختمان ارائه میکنند و دیگری شهروندان و عامه مردم شهر که به دیدن این آثار میآیند. لذا دو کد یا نشانه برای هر یک از این دو قشر انتخاب شد. یکی محورهای شبکه شطرنجی دانشگاه و دیگری محورهای شبکه شطرنجی شهر کلمبوس. این دو شبکه نسبت به یکدیگر ۱۷ درجه اختلاف زاویه دارند. لذا هر دو شبکه به عنوان نشانهای از هر یک از این دو قشر در محل سایت با یکدیگر تلاقی کردهاند. این دوگانگی در کالبد معماری ساختمان به گونه ای نمایش داده شده که هیچ یک بر دیگری ارجحیت ندارد و این دو محور همانند دو تیغه قیچی بین دو ساختمان را شکافته و خود در آن جایگزین شدهاند.
پس از باز نمودن و شکافتن فضای بین این دو ساختمان در سایت، آیزنمن متوجه پی های یک بنای قدیمی شد که مربوط به دانشکده نظامی بود. این بنا در دهه پنجاه میلادی تخریب شده بود ولی هنوز بخشی از پی های آن در زیر خاک در محل سایت مدفون بود. اگر چه این ساختمان دیگر وجود نداشت ولی آیزنمن با وارسی دقیق سایت متوجه آن شده بود. وی این ساختمان را که دیگر در حاشیه قرار گرفته و به تاریخ سپرده شده بود، به عنوان بخشی از متن موجود که همان سایت پروژه باشد، قرائت کرد و این قرائت را به صورت کالبدی نمایش داد. لذا در طرح آیزنمن، بخش هایی از ساختمان دانشکده نظامی که شبیه یک قلعه نظامی بود، در قسمت سردر ورودی ساختمان مرکز هنرهای بصری وکسنر بازنمایی و بازسازی شد.
معماری دی کانستراکشن به عنوان یک سبک فراگیر و جهانی عمر نسبتا کوتاهی داشت و از حدود یک دهه فراتر نرفت ولی تاثیر شگرف و بنیادین بر شیوه طراحی و نوع بازنمایی معنی و تفسیر در حوزه معماری داشت. این سبک به عنوان پیشزمینه رویکردهای متعاقب آن همچون معماری فولدینگ و معماری پیدایش کیهانی بود.
معماران سبک دی کانستراکشن:
- فرانک گهری (Frank Gehry)
- پیتر آیزنمن (Peter Eisenman)
- زاها حدید (Zaha Hadid)
- رم کولهاس (Rem Koolhaas)
- دانیال لیبسکند (Daniel Libeskind)
مهم ترین ساختمان های سبک دی کانستراکشن:
- مرکز هنری و بصری وکسنر (Wexner Center for the Arts)
- مرکز گردهمایی کلمبوس از پییتر آیزنمن
- موزه کاستل وِکیو و باغ گام های از دست رفته