پیامکی که اعصاب و روان بی خانهها را به هم ریخت
ارسال پیامک اخطار مالیات خانه خالی برای فردی که چنین ملکی ندارد مورد توجه یکی از روزنامه ها قرار گرفته است.
به گزارش ساختمان آنلاین به نقل از روزنامه تعادل، در این پیامک آمده است: مودی گرامی، با سلام و احترام در اجرای مقررات قانون بودجه ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ کل کشور، موضوع مالیات واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای گران قیمت در ابتدای سال های مذکور به اطلاع می رساند: نظر به اینکه در راستای مقررات مزبور ارزش و مالیات واحدهای مسکونی یا باغ ویلاهای گرانقیمت تحت مالکیت شما تعیین و در درگاه خدمات الکترونیک سازمان امور مالیاتی کشور به آدرس my.tax.gov.ir قرار گرفته است، چنانچه علیرغم اطلاع رسانی های به عمل آمده، تاکنون نسبت به پرداخت و تعیین تکلیف نهایی آن اقدام موثری به عمل نیاورده اید، به منظور جلوگیری از اقدامات اجرایی (ممنوع الخروجی و…) ظرف مدت ۷۲ ساعت از رویت پیام با مراجعه به سامانه سازمان و یا به نشانی تهران، خ … طبقه ۱ـ کد مالیاتی … جهت پرداخت و یا تعیین تکلیف نهایی پرونده خود اقدام عاجل به عمل آورید. در صورت هرگونه ابهام با شماره تلفن های … تماس حاصل نمائید.
روزنامه اطلاعات از قول دریافت کننده پیامک نوشته است:
بنده خدا می گوید هر چه خواستم وارد سامانه شوم نتوانستم. هر چه هم با این شماره ها تماس می گیرم به نحو عجیبی بوقی شبیه اشغال شنیده می شود، حالا باید در این اوضاع شلوغ کاری دم عید مرخصی بگیرم و بروم به آدرس فوق تا ببینم موضوع چیست و اصلاً این خانه های لوکس و باغ ویلاهای گران قیمت تحت تملک بنده کجاست که خودم خبر ندارم؟!
قبلاً باغچه کوچکی داشتم که دو سال و نیم پیش به خاطر تامین مسکن فرزندم ناگزیر آن را هم فروخته ام، از این گذشته اصولاً چرا تا به حال ابلاغیه یا پیامکی برایم نیامده که بدانم چه آشی بی خبر برایم پخته اند که مرا متهم به غفلت و اولتیماتوم ۷۲ ساعته به خاطر عدم اقدام کرده اند؟!
مگر سازمان امور مالیاتی رابطه ای با اداره ثبت ندارد که بفهمد اصولاً چه کسی باغ و ویلا و خانه لوکس دارد و چه کسی ندارد؟ چطور همه ما هزاران و صدها هزار خانه لاکچری لوکس و هزاران باغ ویلای مسکونی ده ها و صد میلیاردی را در همین تهران و مناطق ییلاقی اطراف تهران به چشم می بینیم اما سازمان مالیاتی نمی تواند ببیند و آن وقت برای آدمی که به جز یک آپارتمان قدیمی ۲ خوابه طبقه چهارم بدون آسانسور نه باغی دارد و نه ویلا و نه پنت هاوس و خانه لاکچری دیگری و نه چیزی در مایملک خود پیامک تهدیدآمیز با چنین ضربالاجلی می فرستد؟!…
شاید هم چون دم عید است و مخارج دولت زیاد و چون نمی توانند از کله گنده ها و مالکان حقیقی و حقوقی املاک اعیانی و آنها که به جای یکی، ۱۰۰ تا و ۱۰۰ تا خانه لوکس و ویلا و باغ و باغچه دارند مالیات بستانند به صورت رندوم برای بسیاری از مردم معمولی پیامک می فرستند و حتی پرونده مالیاتی تشکیل می دهند تا بگویند ما به قانون دریافت مالیات از خانه ها و باغ ویلاهای لوکس عمل کرده ایم و در این میان، طبق معمول از آنها که نباید مالیاتی هم بستانند؟! و کاملا هم پیداست که با این شیوه اخذ مالیات نتیجه همین می شود که در طول سال های گذشته کل مالیات اخذ شده از این محل به قیمت ۱۰ پنت هاوس در همین تهران هم نمی رسد که آگهی های چند صد میلیاردی فروش آنها خبرساز شده است و معلوم هم نمی شود مال کیست، به کجا وصل است و چقدر مالیات داده و اصولاً مالیات نقل و انتقالش چه رقم خنده داری بوده است؟!
یکی از عوامل اصلی رونق دلالی و سفته بازی و گرانی وحشتناک مسکن در کشور، ناکارآمدی نظام مالیاتی است. از عوامل اصلی بحران مسکن در کشور ناکارآمدی این سیستم است که با احتکار مسکن برخورد ندارد و از مزیت سرمایه گذاری در بخش دلالی و واسطه گری کم نمی کند و سروسامانی به اوضاع مالیات مستغلات و معاملات زمین و مسکن که در حد شوخی است، نمی دهد. و چرا هیچ کاری با دارندگان ده ها و صدها قطعه زمین و ویلا و مسکن مسکونی ندارد تا این بخش و واسطه گری آن به پربازدیدترین و کم ریسک ترین بخش اقتصاد بدل نشود که استمرار همین وضعیت هزینه های بخش مسکن را در سبد هزینه خانوار در همین تهران به حدود ۶۰ درصد نرساند و ….؟
اما اینکه بخواهد خود این قانون محمل ایجاد مزاحمت یا تبعیض ناروا و عملکرد گزینشی و ناعادلانه قرار گیرد، دقیقاً نقض غرض است. البته شاید تقصیر تنها متوجه سازمان امور مالیاتی هم نباشد و در برخی موارد باید مجلس و دولت با اصلاح مقررات و تعیین سازوکار دقیق و مشخص بستر درست اجرایی آن را فراهم آورند، اما تا آن زمان رفتار خود این سازمان با مردم هم باید به گونه ای نباشد که هم بر نارضایتی ها بیفزاید و هم بر گرفتاری آنان برای دسترسی به سایت یا برقراری یک تماس ساده… و تازه معلوم هم نیست با مراجعه به فلان دفتر و فلان اداره چقدر سرگردان می شوند و چه پاسخی می شنوند و چه بر سرشان می آید. به ویژه اگر دریابند که ظلمی بناحق در حقشان روا داشته شده و تبعیض نمایان و چشمگیری به چشمشان آمده و پول ناروایی هم از آنان ستانده شده و… که همه این موارد احتمالی به خودی خود آسیب های فراوانی به اعتماد جامعه وارد خواهد کرد.
بی تردید مالیات ستانی از خانه های لاکچری و باغ ویلاهای گران قیمت یک ضرورت و یک مطالبه عمومی است به شرطی که مسکن حداقلی را لاکچری و گران نبیند و باغ ویلاها و پنت هاوس ها و زمین های مرغوب و هکتاری ده ها و صدها میلیاردی اصولاً به چشمتان نیاید!