رصد تحولات جمعیتی شهر تهران در یک دهه گذشته از تشدید گسل جمعیتی بین شمال و جنوب پایتخت خبر میدهد. بررسیها با استناد به آمارهای رسمی درخصوص تحولات جمعیتی دو نیمه شمالی و جنوبی شهر تهران و همچنین آمار ساختوساز واحدهای مسکونی نشان میدهد، پایتخت با سرعت قابل توجه در حال دوقطبی شدن و تشدید شرایط دوقطبی است.
اطلاعات مربوط به عرضه جدید مسکن در یک دهه اخیر، آمارهای برگرفته از آمارنامه شهرداری تهران و همچنین دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد، در یک دهه گذشته، نرخ رشد جمعیت به لحاظ تعداد خانوار در مناطق شمالی نسبت به مناطق جنوبی پایتخت به میزان قابل توجه و با فاصله محسوس، بیشتر بوده است. این در حالی است که سهم جمعیت شمال نسبت به مناطق جنوبی تهران نیز در این بازه زمانی -سالهای 90 تا 99- افزایش یافته است. به این معنا که طول دهه 90، هم سرعت رشد جمعیت به لحاظ تعداد خانوار در نیمه شمالی پایتخت بیشتر از نیمه جنوبی تهران بوده و هم سهم جمعیت نیمه شمالی نسبت به سهم جمعیت نیمه جنوبی از کل جمعیت شهر تهران، بهطور محسوس افزایش یافته است.
بررسیها نشان میدهد گسل جمعیتی بین مناطق شمال و جنوب شهر تهران در حال افزایش است و این موضوع خود را در شکل سرعت قابل توجه افزایش تعداد و سهم خانوارهای ساکن در مناطق شمالی در مقایسه با خانوارهای ساکن در مناطق جنوبی تهران نشان میدهد.
برآوردهادر خصوص وضعیت جمعیت ساکن در 5منطقه اول شهر تهران و 12منطقه جنوبی پایتخت (مناطق 9 تا 20)، حاکی است، ساختار جمعیتی پایتخت در یک دهه اخیر با سرعت بالا به سمت دوقطبی شدن حرکت کرده است. تعداد خانوارهای ساکن در نیمه جنوبی شهر تهران نه تنها با سرعت رشد معادل رشد تعداد خانوارهای ساکن در 5منطقه اول شمالی رشد نکرده که همزمان با افزایش سهم خانوارهای ساکن در مناطق شمالی، سهم جمعیت ساکن در مناطق جنوبی (9 تا 20) به میزان محسوس افت کرده است. یافتهها از شناسایی دو علت مهم در تشدید گسل جمعیتی بین مناطق شمال و جنوب شهر تهران خبر میدهد؛ ضمن آنکه دیدگاههای کارشناسی به دستکم چهار پیامد یا اثر منفی دوقطبی شدن نظام سکونتی در شهر تهران اشاره دارد.
رشد دو برابری جمعیت شمال
بررسیها با تکیه بر آمارهای موجود از تحولات جمعیتی مناطق مختلف شهر تهران نشان میدهد، نرخ رشد جمعیت به لحاظ تعداد خانوار در 5منطقه اول شهر تهران که در نیمه شمالی و گرانقیمتتر شهر واقع شدهاند، حدود دو برابر نرخ رشد جمعیت در 12منطقه جنوبی شهر تهران (مناطق 9 تا 20) در یک دهه اخیر بوده است.
برآوردهای انجامشده نشان میدهد در فاصله سالهای 90 تا 99، جمعیت 5 منطقه اول شهر تهران (مناطق یک تا پنج) به لحاظ تعداد خانوار ساکن در این مناطق، 45درصد رشد کرده است. این در حالی است که جمعیت ساکن به لحاظ تعداد خانوار در مناطق 9 تا 20 پایتخت که در نیمه جنوبی شهر تهران قرار دارند در این بازه زمانی (دهه 90)، تنها 24 درصد رشد کرده است.
مناطق یک تا 5 شهر تهران، مناطقی هستند که در نیمه شمالی شهر واقع شدهاند، قیمت زمین و مسکن در آنها با فاصله قابل توجه از مناطق جنوبی بالاتر است و در واقع مناطق گرانقیمت پایتخت هستند و از سوی دیگر میزان دسترسی شهروندان به سرانههای خدمات شهری و امکانات زیربنایی و روبنایی با فاصله محسوس در آنها بیشتر از مناطق جنوبی است. در مقابل مناطق 9 تا 20 که در نیمه جنوبی پایتخت واقع شدهاند مناطقی کمبرخوردار به لحاظ سرانهها وامکانات زیست شهری محسوب میشوند که برخی محلات واقع در این مناطق با فقر خدمات وامکانات مواجه هستند. رشد نزدیک به دو برابری جمعیت ساکن در 5منطقه اول شهر تهران (به لحاظ تعداد خانوار) در یک دهه گذشته در مقایسه با جمعیت ساکن در مناطق نیمه جنوبی پایتخت به افزایش سهم جمعیت شمال شهر تهران از کل جمعیت پایتخت، همزمان با کاهش سهم جمعیت مناطق جنوبی منجر شده است.
برآوردهای صورتگرفته نشان میدهد سهم جمعیت ساکن در 5منطقه اول شهر تهران (مناطق یک تا پنج) از کل جمعیت پایتخت به لحاظ تعداد خانوار، از 36درصد در ابتدای دهه 90 به 40درصد در پایان این دهه (سال 99) رسیده است. این در حالی است که سهم جمعیت ساکن در جنوب پایتخت (مناطق 9 تا 20)، در همین بازه زمانی (ابتدای دهه90 به انتهای آن) از نزدیک 50درصد به 44درصد کاهش یافته است. این در حالی است که با توجه به تعداد بیشتر مناطق جنوبی شهر تهران در مقایسه با تعداد مناطقی که در نیمه شمالی شهر واقع شدهاند، این موضوع به معنای ایجاد و تشدید گسل جمعیتی بین دو نیمه شمالی وجنوبی شهر تهران است. در واقع، آنچه از این آمارها قابل استنباط است آنکه نظام سکونتی و جمعیتی در شهر تهران با سرعت قابل توجه در حال دو قطبی شدن وتشدید وضعیت دوقطبی است.
آمارها نشان میدهد در پایان دهه90 حدود یکمیلیون و 248هزار خانوار ساکن 5منطقه اول شهر بودهاند. همچنین حدود یکمیلیون و412هزار خانوار نیز ساکن در مناطق 9 تا 20 پایتخت بودهاند.
تخلیه خاموش تهران قدیم
رصد روند 10سال اخیر تغییرات مربوط به تعداد خانوارهای ساکن در دو نیمه شمالی و جنوبی پایتخت نشان میدهد، نوعی جریان مربوط به تخلیه سکونتی به شکل خاموش و زیرپوستی در مناطق سنتی و نیمه جنوبی تهران آغاز شده و اتفاق افتاده است. در واقع این روند دهساله نشان میدهد، عقبماندگی نرخ رشد جمعیتی به لحاظ تعداد خانوارهای ساکن در نیمه جنوبی شهر تهران نسبت به رشد محسوس تعداد خانوارهای ساکن در 5منطقه اول شهر، تهران را به سمت کاهش محسوس سهم مناطق جنوبی از کل جمعیت پایتخت و به تدریج، تخلیه خاموش مناطق نیمه جنوبی هدایت میکند. بررسیها از شناسایی دو علت مهم در بروز این تخلیه جمعیتی حکایت دارد.
در واقع در یک دهه گذشته دو خروجی یا دو مسیر تخلیه جمعیتی در جنوب پایتخت شکل گرفته یا اگر در سالها و دهههای قبل وجود داشته نیز در دهه 90 تشدید شده است.
اولین مسیر یا اولین خروجی جمعیت تهران قدیم، مسیری است که بخشی از جمعیت وخانوارهای ساکن در این مناطق یا جمعیت جدیدی را که میتوانست در این مناطق ساکن شود، به سمت نیمه شمالی تهران هدایت کرده است. به دنبال برخی سیاستهای شهرسازی مانند فروش تراکم مازاد (اضافه تراکم) و همچنین افزایش تیراژ ساختمانی در مناطق شمالی تهران، بخشی از خانوارهای ساکن در نیمه جنوبی شهر که از توانمندی مالی کافی برای سکونت در مناطق گرانقیمتتر و برخوردار از امکانات و سرانههای شهری بهتر و بیشتر برخوردار بودند از نیمه جنوبی تهران خارج و در نیمه شمالی پایتخت ساکن شدند. همچنین بخش قابل توجهی از خانوارهای جدید نیز ساکن مناطق شمالی شدند. در واقع یک کانال خروجی جمعیت از مناطق جنوبی به سمت مناطق شمالی بوده است که در واقع استفادهکنندگان از این کانال، افراد برخوردار و توانمند از نظر مالی بودهاند. خروجی دیگر اما، مربوط به مجرای ایجادشده برای فقرا و افراد کمبرخوردار با سطح توان مالی کم بوده است که در یک دهه اخیر بهدلیل افزایش شدت فقر و کاهش قدرت خرید، به ناچار از شهر تهران و مناطق جنوبی، به حاشیههای پایتخت پرتاب شدهاند.
دلایل جاماندگی جمعیتی جنوب شهر
نرخ رشد جمعیت در 12منطقه واقع در نیمه جنوبی شهر تهران (9تا20)، در حالی از نرخ رشد جمعیت در 5منطقه اول شهر تهران با فاصله محسوس کمتر بوده است (حدود یکدوم) که بررسیها از شناسایی دستکم دو علت مهم در بروز جاماندگی جمعیتی در این مناطق، خبر میدهد.
اولین دلیل جاماندگی رشد جمعیت مناطق جنوبی از مناطق شمالی پایتخت به «ضعف خدمات و سرانههای شهری در مناطق پایینتر شهر نسبت به مناطق نیمه شمالی تهران» مربوط میشود. درحالیکه در برخی از محلهها و مناطق شمالی تهران، سرانههای کافی برای سکونت شهری در دسترس شهروندان است و حتی در برخی آیتمها شرایطی بالاتر از استاندارد مطلوب سکونتی در اختیار ساکنان قرار دارد، در تعداد قابل توجهی از مناطق واقع در نیمه جنوبی تهران، شهروندان با فقر خدماتی و سرانههای شهری روبهرو هستند. از این رو، از سالهای گذشته تاکنون، تمایل به سکونت در نیمه شمالی تهران به سرعت در بین ساکنان این مناطق گسترش یافته است. بهگونهایکه عمده خانوارها به محض برخورداری از توانمندی مالی برای جابهجایی بین دو نیمه شمالی و جنوبی پایتخت، اقدام به مهاجرت از نیمه جنوبی و سکونت در نیمه شمالی شهر میکنند.
علت دوم به شرایط بازار ملک در نیمه شمالی تهران مربوط میشود. آمارهای رسمی نشان میدهد در یک دهه اخیر یعنی در فاصله ابتدای 90 تا پایان 99، تیراژ واحدهای مسکونی که با فروش تراکم (واگذاری تراکم مازاد)، در نیمه شمالی شهر تهران ساخته شد، تقریبا سه برابر واحدهای ساختهشده با تراکم اضافه در نیمه جنوبی شهر بود. در ظاهر اینطور به نظر میرسد که اعطای تراکم اضافه برای ساخت مسکن بهدلیل افزایش تیراژ عرضه به بازار، منجر به کاهش قیمتها یا توقف سرعت بالای رشد قیمت مسکن در مناطق شمالی میشود. اما واقعیت چیز دیگری است. بهدلیل محدودیت زمین قابل ساخت در تهران، اعطای اضافه تراکم یا همان تراکم مازاد، منجر به ایجاد ارزش افزوده برای زمین و در نتیجه رشد تصاعدی و قابل توجه قیمت آن میشود. چون با اعطای مجوز ساخت طبقات بیشتر به سازندهها، کسب سود وبازده سرمایهگذاری دراین مناطق به میزان محسوسی افزایش خواهد یافت. این موضوع در وهله اول منجر به افزایش قیمت مسکن وثبت تورم ملکی قابل توجه در مناطق شمالی شده است. چسبندگی قیمت و سرایت تورم ملکی از مناطق شمالی به مناطق جنوبی، قیمت مسکن در مناطق نیمه جنوبی شهر را نیز افزایش داده است. در واقع بهدلیل وجود رابطه قیمتی بین بازار مسکن در مناطق شمالی وجنوبی شهر تهران، افزایش قیمت مسکن در نیمه شمالی در حکم آسانسور یا بالابر قیمت در مناطق جنوبی عمل کرده و بازار ملک در تهران قدیم را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. در نهایت با این تحرک ملکی، فرد یا خانواری که استطاعت همراهی با این موج تورمی را داشته باشد، به بازار مسکن مناطق شمالی وارد میشود و فرد یا خانواری که توان مقابله با این سطح تورم را نداشته باشد به ناچار و بهصورت اجباری به حاشیه شهر پرتاب خواهد شد.
نمونه این موضوع را طی دوره اخیر جهش قیمت مسکن در شهر تهران میتوان مشاهده کرد. جهش قیمت مسکن از سال97 در تهران آغاز شد. همزمان با ادامه دامنه جهش، در سال98، مستاجرها و متقاضیان مسکن که توان مقابله با موج تورمی ایجادشده در بازار مسکن را نداشتند به ناچار به شهرهای حومهای اطراف تهران رفتند و در این شهرها ساکن شدند. این در حالی است که این رویداد از سال99 در بخش سرمایهگذاری بازار مسکن نیز رصد شد. همزمان با خروج بخشی از تقاضای مصرفی غیربرخوردار از توان مقابله با جهش ملکی شهر تهران، برخی از سرمایهگذاران نیز که دیگر قادر به سرمایهگذاری ملکی در تهران نبودند به شهرهای حومهای وارد شدند واقدام به سرمایهگذاری در این مناطق کردند. بررسیها وتحقیقات میدانی که در روزهای اخیر و در همین صفحه منتشر شد، نشان داد از ابتدای سال جاری تاکنون، بازده سرمایهگذاری (سرعت رشد قیمت مسکن) در شهرهای جدید اطراف تهران بهدلیل همین موج مهاجرتی متقاضیان، بیش از سرعت رشد قیمت مسکن از ابتدای امسال تاکنون در شهر تهران، بوده است. این میزان بهطور متوسط به حدود دو برابر رسیده است.
چهار پیامد گسل جمعیتی
بررسیها در حالی از تشدید دو قطبی جمعیتی بین نیمه شمالی و جنوبی پایتخت حکایت دارد که دستکم چهار پیامد مهم در ارتباط با تداوم این وضعیت قابل شناسایی است.
تشکیل کلونیهای فقر و ناهنجاری، حرکت مناطق جنوبی به سمت متروکه و خالی از سکنه شدن در طول زمان، اختلال در پدیده اختلاط اجتماعی و اقتصادی و گسترش آسیبهای ناشی از تشدید اختلاف طبقاتی و ناموازنه جمعیتی که منجر به تشدید فشار سکونتی، خدماتی و ملکی روی جمعیت ساکن در نیمه بالایی شهر میشود از جمله مهمترین پیامدهای تداوم تشدید گسل جمعیتی بین شمال و جنوب تهران است. بررسیها نشان میدهد عقبماندگی رشد جمعیت مناطق جنوبی تهران میتواند در آینده منجر به ایجاد کلونیهای فقر و ناهنجاری شود؛ چراکه خطر خروج جمعیت توانمند از این محدودهها میتواند اختلاط جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی را در محلات تهران قدیم مختل کند. در نتیجه آسیبهای اجتماعی در این محلات افزایش یابد و دامنه آن به مناطق شمالی نیز کشیده شود. ضمن آنکه هجوم جمعیتی به نیمه شمالی میتواند این مناطق را نیز با بحرانهای شهری همراه کند و دسترسی شهروندان به سرانههای شهری و خدماتی را کاهش و التهاب ملکی را در آنها افزایش دهد. از سوی دیگر خطر متروکه شدن و خالی از سکنه شدن برخی محلات وجود دارد که باید به آن نیز توجه کرد.
علامت ناکارآمدی اقتصاد شهر
فردین یزدانی، کارشناس مسکن و صاحبنظر اقتصاد شهر با اشاره به اینکه افزایش گسل جمعیتی شمال و جنوب تهران یکی از نمودهای بارز ناکارآمدی و نابسامانی اقتصاد ملی در وهله اول و اقتصاد شهری در وهله بعد است اعلام کرد: در طول یک دهه اخیر همزمان با رشد بیشتر تعداد خانوارها در نیمه شمالی تهران، بهدلیل ناکارآمدی و نابسامانیهای اقتصادی، بسیاری از واحدهای مسکونی بهطور زیرزمینی و خاموش تغییر کاربری داده وبه کارگاههای کوچک و مراکز کسب و کارهای با بازدهی روزمره و بعضا کاذب تبدیل شدهاند. در برخی موارد نیز تعدادی از این واحدهای مسکونی به مکان فعالیتهای غیرقانونی تبدیل شده است. در واقع در سالهای اخیر بخشی از فعالیتها و کاربریهای غیرمسکونی مانند کارگاههای کوچک صنعتی و… در جنوب تهران مستقر شدهاند. این در حالی است که در سالهای اخیر برخی از خانوارهای توانمند به مناطق شمالی شهر مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شدهاند و گروههای فقیر با توان مالی محدود نیز به ناچار به بیرون از پایتخت پرتاب شده که بخش زیادی از آنها نیز حاشیهنشین شدهاند.
وی با بیان اینکه ریشه کاهش سهم جمعیت جنوب نسبت به جمعیت شمال از کل جمعیت پایتخت بهطور مستقیم با جیب خانوارها یا توان مالی آنها در ارتباط است، افزود: یک شرط مهم برای زیستپذیری و فعالیتپذیری محیط شهری، اختلاط گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی است؛ زمانی میتوان از شهری بهعنوان شهر زیستپذیر وفعالیتپذیر یاد کرد که نظام سکونت در آن شهر قطبی نباشد. این در حالی است که در ایران و از جمله در تهران به تدریج در حال قطبی شدن وافزایش شکاف بین مناطق غنی و فقیر هستیم.
یزدانی تصریح کرد: شرایطی که به لحاظ قطبی شدن تهران و ایجاد و تشدید گسل جمعیتی در مناطق جنوبی وشمالی ایجاد شده، عمدتا ناشی از تشدید اختلاف طبقاتی در جامعه است. در سالهای اخیر افراد برخوردار و گروههای با توان مالی بالاتر، محل سکونت خود را به سمت مناطق شمالی تغییر داده و افراد ناتوان و درگیر با فقر، به ناچار به حاشیه و بیرون شهر طرد شدهاند. این در حالی است که جاگیری برخی مشاغل کوچک در خانههای جنوب شهر نشاندهنده ناتوانیها و نابسامانیهای اقتصادی است.
وی با اشاره به پیامدهای منفی شروع روند تخلیه خاموش مناطق جنوبی شهر تهران، تصریح کرد: اینکه یک محدوده شهری به تدریج با وضعیت تخلیه خاموش مواجه شود، میتواند پیامدهای ناگواری برای آینده شهر به دنبال داشته باشد. این شرایط میتواند منجر به متروکه شدن برخی محلهها و مناطق در سالهای آینده شود و سرزندگی و حیاتپذیری شهری را زیرسوال ببرد.
این در حالی است که در وهله بعد تشدید این وضعیت منجر به آماده شدن این مناطق برای گسترش جرم و جنایت میشود و نابسامانیهای اجتماعی بعدی را به همراه خواهد داشت. بنابراین لازم است سیاستگذار با توجه به این موضوعات، برنامههای شهری را در راستای موازنه جمعیتی و سایر پارامترهای موثر در این زمینه بهکار گیرد و برنامهریزیها و اقدامات مناسب را انجام دهد.